شرمندگی و مردانگی ...

ساخت وبلاگ
خبرت هست که از خویش خبر نیست مراگذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا گر سرم در سر سودات رود نیست عجبسر سودای تو دارم غم سر نیست مرا ز آب دیده که به صد خون دلش پروردمهیچ حاصل به جز از خون جگر نیست مرا بی رخت اشک همی بارم و گل می‌کارمغیر از این کار کنون کار دگر نیست مرا محنت زلف تو تا یافت ظفر بر دل منبر مراد دل خود هیچ ظفر نیست مرا بر سر زلف تو زانروی ظفر ممکن نیستکه تواناییی چون باد سحر نیست مرا دل پروانه صفت گر چه پر و بال بسوختهمچنان ز آتش عشق تو اثر نیست مرا غم آن شمع که در سوز چنان بی خبرمکه گرم سر ببرند هیچ خبر نیست مرا تا که آمد رخ زیبات به چشم خسروبر گل و لاله کنون میل نظر نیست مرا امیر خسرو دهلوی شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 86 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 17:37